طاهاطاها، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

فرشته زمینی کوچک

بدون عنوان

سلام یه سلام گرم به گرمی روزای بهاری که دیگه داریم بهشون نزدیک میشینم پیشاپیش سال 1394 رو به همتون تبریک میگم و سالی پر از شادی و نشاط رو برای هپتون از صمیم دل آرزو مندم امیدوارم ه،یشه سرفراز و پیروز باشید نمیدونم چرا یه چند وقته که کامپیوتر خراب شده و نمیتونم عکس آپلود کنم مگر نه آقا طاها ی ما خیلی بزرگ و شیطان شده کلی عکس قشنگ از شیطونیاش برا آپلود دارم امیدوارم سریع تر مشکل حل شه ببخشید خلاصه که کم پیدا هستم به خدا سرمون شلوغه البته هنوز هم به وبلاگ کوچولوها قشنگتون سر میزنم هر بار که میام😘😘😘😄😄😄 خب حالا که نمیتونم عکس بزارم بزاید یه چند تا خاطره براتون تعریف کنم شاید یکی دو تا خب همتون میدونید که نزدیک سال نو هست از هرکسی سراغ بگیری...
25 اسفند 1393

بدون عنوان

وای اصلا روم نمیشه بیام نینی وبلاگ ببخشید کلی وقت نبودم درگیر امتحانا و اینا بودم اصلا وقت نکردم بیام پست بزارم ولی بازم مرسی از شماها که مارو رها نکردین ممممننننننووووونننن به شماها میگن دوست💓💗💖 اینم قلب برا همتون💕💋💝
4 مرداد 1393

طاها لخته واییییییی نگاه نکنین!!!!

اون روز مامانم طاها رو لخت کرده بود ماهم کم لطفی نکردیم و چند تا عکس گرفتیم ازش حالا نگاه کنین: راستی یادم رفت دیروز روز گل پسریمونه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!این روز به تو طاها و همه یه بچه های گل دنیا مبارک پساپس!!     ...
17 مهر 1392

درباره ی طاها

وای طاها داره بزرگ میشه وقتی خسته از مدرسه میامو میبینم با چه ذوقی تو رورویک میاد به استقبالم جون میگیرم طاهای عزیزم هرچقدر بهت نگاه میکنم تمام خستگیم در میره امیدوارم یه روزی بای و این وبلاگو بخونی و ببینی که خواهرت چقدر دوستت داره از طرفی هر چقدر تو بزرگ میشی من پیرتر میشم امیدوارم تو هم همینقدر که دوستت دارم منو دوست داشته باشی!! بیخیال بابا دلم گرفته بود یه مشت دری وری گفتم خالی شم!!!!! حالا میخوام کارهای جدید طاها رو بگم طاها حرف میزنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 4کلمه میگه!! بابا ماما دد آب!! دستشم میگیره این ور اونور راه میره! آخی بمیرم اون روز دستشو گرفت به میز ال سی دیمون میز ال سی دی ما هم لبه اش برگشته(یعنی خ...
11 مهر 1392

عذر خواهی و عکس

ببخشید این اینترنت ما اصلا بالا نمیومد این صفحه اش برای همین نتونستم چند روزی بنویسم البته الانم دارم از یه مرورگر دیگه استفاده میکنم که میتونم بنویسم!! البته به خاطر کارای مدرسه هم بودا!! اینم چند تا عکس از طاها ی دوست داشتنی!! نگاه کنین چطوری خوابیده!! آخه بالام جان اون بالش توهه نه اون یکیش!!!! طاها در حال خنده وای دیگه حوصله ام نمیشه شیرازی هم هستم میخوام برم بخوابم!ببخشید بعدا بیشتر مینویسم! فیلا بای بای ...
9 مهر 1392

اینم چند تا عکس دیگه!!

درسته طاهخا اسباب بازی جدید براش خریدیم اما اسباب بازیه قدیمیشو به جدیده ترجیح میده!! اوان روز رفته بود خونه مادرجونش کلی برای دایی هاش خندید و ذوق کرد!! نگاه کنین طاها کجا رفته طاها الان بین پای میز و پای صندلی ناهار خوریمونه!! وای ببخشید امروز خیلی حوصله ندارم طاها خیلی وروجک بود امروز باورتون میشه گاهی اوقات میگم کاش بخوابه اما اگه شیرین باشه و حوصلشم داشته باشم بازی کردن باهاش تفریح خوبیه !!! الانم بابام اومده گرفتتش که دارم مینویسم اینم فقط برای بابای گلم که همکاری میکنه!!! ...
19 شهريور 1392

یه سری عسک!!!

طاها در حال گریه آخی دلم سوخید!!!!! : خنده طاها: یه بار طاها رو گذاشتم رو پتو البته پاشم باز بودا!! که برم دستشویی بعد وقتی برگشتم دیدم یه دور 360درجه خورده و داره بهم میخنده جای قبلی طاها زیر ماهی های رنگی بود ها!!: فعلا همین عسکا رو ببینید تا بعد بازم بذارم به امید دیدار!!   ...
18 شهريور 1392

یه خبر بد

متاسفانه می خوام مطلبم رو با یه خبر بد شروع کنم البته راجع به طاها نیست اما خب وقتی یه همنوع به خاطر بی مسئولیتی پرسنل بیمارستان باید رو تخت باشه این وظیفه هممونه که احساس مسئولیت کنیم!! صبا فروزنده دختری ده ساله از سال 86 به دلیل سر درد به بیمارستان نمازی واقع در شیراز(شهری که از نظر امکانات اصلا بد نیستو من و طاها و خوانوادمونم تو این شهر زندگی میکنیم)مراجعه میکنه و متوجه میشه تومور مخچه داره و دکتر ها اون رو عمل میکنن و شانت رو سرش کار میذارن و برای مدتی حال صبا خوب بوده اما به دلیل درست کار نکردن شانت دوباره به بیمارستان مراجعه میکنه و دو بار دیگه تهت عمل قرار میگیره و شیمی درمانی و... اما شانت درست کار نمیکنه و صبا نه بار دیگه عمل م...
18 شهريور 1392