فرشته زمینی کوچک

من تازه امروز متوجه یه اتفاق جابل دیگه شدم دندون طاها اولش دردش گرفت و مامانم وقتی با دقت به دهنش نگاه کرد فهمید که لثه پایینش سفیده و داره دندون در میاره این اتفاق بسیار جابل دیشب ساعت 8 شب رخ داد ما (من و مامانم)فهمیدیم که اگه با پستونک لثه اش رو ماساژ بدیم حالش خوب میشه ما هم به نوبت همین کار را کردیم حالا میخام از مامانای با تجربه بپرسم این کار درسته یا نه؟ به هر حال طاها جان دندون در آوردنت مبارک   ...

سال نوتون مبارک باشه برای همتون آرزوی بهترین ها رو دارم امیدوارم تعطیلات بهتون خوش بگذره! من از بس درگیر عید دیدنی و کارای طاها بودم نرسیدم سال نو رو زودتر تبریک بگم ببشخید! اینم یه قلب برای شما دوستان ...

طاها چند روز قبل اینکه این وبلاگ رو بسازم سه ماهش تموم شد و وارد چهار ماهگی شد گفتم بهتره الان بگم تا فراموش نکردم! تولدت مبارک عزیز دلم البته میدونم تولد برای یک سالگی میگیرن اما الان فرق داره! پس تولدت مبارک عزیزم ...

امروز درگیر وبلاگ طاها بودم که یهو مامانم صدام زد و گفت بیا بیا منم دویدم و دیدم طاها برای اولین بار خودش دمرو شده بدون کمک هیچکی! تازه چون برگشته بود رو قال حالش بد شده بود تا چند دقیقه بعدش داشت شکایت می کرد! من حول شدم نتونستم عکس بگیرم اما خوشحالم که تونستی موفق بشی طاها آفرین طاها پسر گل! حالا همه دست تا صداش بیاد! ...

سلام وای ممنونم باورم نمیشه الان انرژی دارم تا عکس بذارم من فکر میکنم اون درد و دل را باید بپاکمش حالا چند تا عکس خوشگل ببینید: تازه از این به بعد گالری تصاویر داریم پس هرکی میخاد عکسای طاها را ببینه بره گالری تصاویر این جا فقط برای نوشتن متنه ...

متاسفانه آمار وبلاگ داره میاد پایین اما ما بازم عکس میذارم و از همه اونایی که این عکسارو نگاه می کنن نظر میذارن ممنونیم هم من و هم دختر عمه ام اما اگه همین طوری پیش بره ما چجوری و با چه ذوقی این کار رو ادامه بدید پس خواهشمندم ما را حمایت کنید من الان می خواستم عکس بگذارم اما چون دیدم آمار پایینه خورد تو ذوقم و منصرف شدم امیدوارم آمار بالاتر بره تا ما هم یه دلگرمی خوبی برای گذاشتن عکس داشته باشیم در غیر اینصورت ممکنه به مشکل بر بخوریم!   ...

سلام امیدوارم لذت برده باشید یه کاری کنید تا آمار سایتمون بره بالا! حالا این عکس هارا نگاه کنید در حال دمرو اینم طاها در حال خنده اینم طاهادر حال کش و قوس منتظر عکسای جدید باشید! ...

اینم عکسای طاها مال روز جمعه که رفته بود خونه مامان بزرگش من و خواهرش ازش گرفتیم این شکار لحظه ها طاها درحال خمیازه اینجام غش کرده از خستگی:)  اینجا بیدار شده داره واسه خواهرش ذوق میکنه:)   اگه شد بازم میذارم:)   ...

سلام بعد از دیدن اون عکس ها می خواهم برایتان زندگی طاها را شرح دهم... زندگی طاها از اونجایی شروع شد که مامانم سراسیمه به خونه اومد و گفت که تست حاملگی مثبت بوده من خیلی خوشحال شدم و از اون روز به بعد این سوال ها توی ذهنم بود 1)بچه دختره یا پسر؟ 2)سالمه؟ 3)خوشکله؟ 4)در آینده به دردم می خوره یا نه؟ و... چون امتحانات آخر سال بود من خیلی وقت نداشتم که بیشتر راجع به این موضوع فکر کنم اما تا تابستان شروع شد فکر و خیال اومد سراغم خلاصه گذشت و گذشت و سال تحصیلی آغاز شد و هیچ کدوم از بچه های کلاسمون(دوم چهار مدرسه راهنمایی فرزانگان)نمی دو نستند تا اینکه جلسه اولیا مربیان شد و مامانم برای اطلاع از وضعیت درسی من اومد مدرسه و یکی از معلما ف...

...